دنیا تغییر کرده و اکنون باید همه چیز را زیر سوال برد، آنچه که قبلاً بادهای موافق دنباله دار رونق بود، اکنون به باد مخالف تبدیل شده و بازارها در حال انکار قیمتها هستند، برای جهانیزدایی de-globalization آماده شوید!
مهم این نیست که در یک بازار صعودی چقدر پول به دست می آورید، مهم این است که وقتی جهت موج بازار تغییر می کند چقدر پول نگه می دارید. این شعار کسانی است که خارج از حباب زندگی می کنند، ما می دانیم که رمز موفقیت این است که همیشه برای بدترینها آماده باشیم و به همین دلیل است که ما همچنان از این استراتژی پیروی می کنیم، حتی زمانی که دیگران کاملاً راضی هستند.
برای سالها، استراتژی استاندارد سرمایهگذاری تخصیص 60 درصد از سبد سرمایهگذاری به سهام و 40 درصد به اوراق قرضه بوده است. اما با توجه به باقی ماندن نرخ بهره در پایین ترین سطح تاریخی و قیمت سهام در بالاترین حد خود، برخی از سرمایه گذاران شروع به این سوال کردهاند که آیا این استراتژی هنوز موثر است یا خیر؟ اکنون بسیاری به استراتژیهای سرمایهگذاری جایگزین روی آوردهاند که بیشتر به سهام و کمتر به اوراق قرضه سرمایه تخصیص میدهند یا اینکه اصلاً اوراق قرضه را قبول ندارند و این در حالی است که ممکن است استراتژی مخاطره آمیزی باشد، اما می تواند در بلندمدت به بازدهای بالاتری منجر شود و فقط زمان نشان می دهد که آیا این رویکرد جدید برای سرمایه گذاری موفق خواهد بود یا به شکست می انجامد، اما قطعاً نشان دهنده گذار از سبد سنتی 60/40 است.
شکی نیست که ما در بازار نزولی اوراق قرضه قرار داریم و قیمتها حدود 30 درصد کاهش یافته است. با این حال، اوراق قرضه بلندمدت هنوز در مقایسه با سایر گزینههای سرمایه گذاری غیرجذاب باقی مانده و به یاد داشته باشیم که در سال 2021، سهام در سطوح حباب با مقداری تقدم تاریخی بود، کمی به سال های 1929، 1968 و 1999 فکر کنید. اگرچه قیمت اوراق قرضه به طور قابل توجهی کاهش یافته است، اما در شرایط کنونی بازار هنوز اوراق قرضه یک انتخاب عاقلانه برای سرمایهگذاری نیستند.
اوراق قرضه در حال حاضر در سطوح بالای تاریخی خود قرار دارند و انتظار میرود که قیمتها برای سالهای آینده در روند نزولی باقی بماند. این بخشی جدایی ناپذیر از چرخه بدهی بلندمدت است و آگاهی از خطرات احتمالی سرمایه گذاری در اوراق قرضه در این زمان مهم است.
اکنون تعدادی سرمایه گذاری با درآمد ثابت وجود دارد، مانند اوراق قرضه شرکتی با درجه سرمایه گذاری کوتاه مدت که بیش از 4.75 درصد بازدهی دارند، که در حال حاضر جایگزین مناسبی برای پول نقد میباشند، اگرچه هنوز برای خرید اوراق قرضه بلندمدت زود است.
استراتژی سرمایهگذاری نردبانی خرید اوراق قرضه میتواند راهی محتاطانه برای مدیریت ریسک نرخ بهره و بهرهبرداری از فرصتهای احتمالی در بازار اوراق قرضه باشد. در این روش با سرمایهگذاری در اوراق قرضهای که در فواصل زمانی مختلف سررسید میشوند، میتوانید سرمایهگذاری خود را نردبانی کنید و نقدینگی لازم برای استفاده از فرصتهای بازار در زمان مناسب را داشته باشید.
فرصت دیگری نیز در اوراق قرضه متوسط “درجه غیرسرمایه گذاری” وجود دارد، که باید با دقت انتخاب شود. اوراق قرضه خزانهداری ایالات متحده که از تورم محافظت میشوند، برای اولین بار در سالهای گذشته (قبل از کسر مالیات) بازدهی ناچیز و در عین حال مثبتی را ارائه کرد که خبر خوشایندی برای بازار است.
من همچنان بر این باورم که سرمایه گذاری شاخص سنتی یا سرمایه گذاری غیرفعال می تواند منجر به ناامیدی سرمایه گذار برای یک دهه یا بیشتر شود و این دیدگاه، با رفتار اخیر بازار تغییر نکرده و یا به چالش کشیده نشده است.
جالب است که این دیدگاه رادیکال ترین دیدگاه مردم است. وقتی اشاره میکنم که S&P 500 برای 16 سال منتهی به 1982 و دوباره، برای 14 سال تا 2013 ثابت بود، مثل این است که مردم مرا باور ندارند و گرایش به سوگیریهای اخیر این چنین است.
نظریه بازار کارآمد ممکن است سرلوحه حاکم بر مدرسه کسب و کار باشد، اما به وضوح حبابهایی مانند آنچه در سال 2021 دیدیم را در نظر نمیگیرد. بازارها همیشه منطقی نیستند و در دورههای نقدینگی شدید، حتی ممکن است کمتر هم منطقی باشند. با توجه به اینکه از ژانویه 2020، 30 درصد دلار بیشتری در گردش بوده و نرخ صندوقهای فدرال رزرو پس از تورم به شدت منفی باقی مانده است، جای تعجب نیست که شاهد چنین حباب شدیدی باشیم.
همچنان بر این باورم که مجموعههایی که کلا یا خدمات آنها با کیفیت و قیمت مناسب به فروش میرسند، میتوانند راه خوبی برای سرمایهگذاری باشند و در این مجموعه پیمانکاران دفاعی مانند لاکهید مارتین، جنرال داینامیکس و هانتینگتون اینگالز نیز می توانند سرمایه گذاری خوبی باشند.
شرکتهای باثباتی مانند کوکاکولا، کلوگ، کیمبرلی کلارک، پپسی و شرکت های خط لوله در رتبه سرمایه گذاری مانند Kinder Morgan و Enterprise Products نیز می توانند سرمایهگذاری خوبی بوده و درآمد ایجاد کنند.
معتقدم که مشاغل خطوط لوله همچنان جذاب خواهند ماند و سرمایهگذاران به خرید دو نام ذکر شده ادامه خواهند داد. من هنوز دارای یک موقعیت کاهش یافته در لاکهید مارتین هستم، اما دیگر مالک سهام هیچ یک از شرکتهای دیگر نیستم، گفتنی است که شرکتهای با تقاضای پایدار باید برای ادامه حیاط با واقعیتهای جدید این روزها سازگار شوند.
من شیدایی به بیتکوین را مسخره کرده و نظرات بی ادبانهای را به عنوان تشکر دریافت نمودم، اگرچه برخی از افراد از این شوخی استقبال کردند، اما آینده ارز دیجیتال همچنان یک حدس و گمان و بدون ارزش ذاتی است و من در حاشیه آن باقی میمانم، اما فناوری که کریپتو را میسازد واقعی است و اگر ارزهای دیجیتال قدرت ماندگاری داشته باشند، راههایی برای مشارکت جمعی و با حاشیه ایمنی بالایی را بوجود می آورند.
زمان تغییر فرا رسیده است! ما باید از مرور دائمی گذشته بگذریم و در عوض روی آینده تمرکز کنیم.
موج بازار برگشته است و ما وارد دوران جدیدی از پذیرش و درک می شویم. حباب ترکیده است و ما اکنون چیزها را همانطور که هستند می بینیم. امسال سال شروع های جدید است و من هیجانزده هستم که ببینم در آینده چه خواهد شد.
من معتقدم که یک تغییر ساختاری در اقتصاد جهانی در حال وقوع است. شکل کنونی سرمایه داری ما نه تنها پایدار نیست بلکه در برآوردن نیازهای جامعه نیز ناتوان است. در نتیجه، ممکن است روندهایی ایجاد شود که سرمایهگذاران فکر کنند که پایهگذار قیمت داراییها بوده و آن را برای یک نسل افزایش داده و مسیر خود را طی کردهاند، امروز این تغییر ساختاری فرصتهای اقتصادی جدیدی را برای کسانی که قادر به انطباق با آن هستند را به ارمغان خواهد آورد.
نسل کنونی با مجموعه ای از فرضیات در مورد جهان بزرگ شده است که دیگر در سالهای آینده مفید نخواهد بود و با تغییر جهان و ظهور واقعیت های جدید، مهم است که برای درک این تغییرات وقت بگذاریم و این به زمینه تاریخی نیاز دارد، زیرا درک گذشته می تواند به ما کمک کند تا حال را درک کرده و برای آینده آماده شویم.
در واکنش به رکود اقتصادی بر اثر تحریم نفت در دهه 1970، اجماعی شروع شد مبنی بر اینکه شکل حاکم سرمایهداری آن زمان کار نمی کند. این تا حدی به دلیل مقررات بیش از حد، ترازنامه های محافظه کارانه، سیاست های پولی لیبرال، مالیات های بالا، و تاجران کوچک بود که در نهایت منجر به چیزی شد که سختی اقتصادی Economic Sclerosis نامیده می شد.
شکل جدیدی از سرمایه داری در پاسخ به روندهای ذکر شده پدیدار شد، که از معکوس کردن این روندها حمایت کرد. اولین قهرمان جدی این دگرگونی جیمی کارتر بود که چندین صنعت از جمله خطوط هوایی، آبجو، راهآهن و حمل و نقل را از مقررات خارج کرد. روسای جمهور آینده روند مقررات زدایی را ادامه دادند و تجارت آزاد و باز، اقتصاد آزاد و مالیات کمتر را به ترکیب آن اضافه کردند. این توسعه با افزایش بدهی دولتی همراه بود، که منجر به افزایش رشد و شکوفایی اقتصادی شد.
وضعیت فعلی معاملات اهرمی در بازار اوراق قرضه ناپایدار است و می تواند منجر به زیان فاجعه باری برای سرمایه گذاران شود. این یادآور شرایطی است که منجر به رکود بزرگ شد، زمانی که بدهی به یک کلمه بسیار بد تبدیل شده بود، این وضعیت خطرناکی است که باید به دقت تحت نظر باشد.
شکی نیست که بدهی یکی از ویژگی های اصلی نئولیبرالیسم است که هم اکنون در یک خط روند ناپایدار قرار گرفته است و اگر خط سیر فعلی بدون تغییر باقی بماند، زمان زیادی است که نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی به یک سطح ناپایدار رسیده است و این امر تأثیر عمیقی بر جامعه خواهد داشت و ضروری است که برای رسیدگی به این موضوع اقدام کنیم.
من آینده ای را می بینم بدون معنی یا هدفی واقعی که در آن بدهی دردسر بزرگی برای فدرال رزرو است، دردسری که هر روز صحبت از مبارزه با آن می شود. بدون شک پاول دوست دارد استقامت درونی سازمان خود را تقویت کند و نرخ ها را به هر قدر که برای از بین بردن تورم لازم است افزایش دهد. اما پاول نرخ بهره را تا فقط تا حدی افزایش داد که هزینه تامین مالی بدهی فدرال فقط 2.5 درصد افزایش یابد که به راحتی قابل پرداخت است.
واضح است مبادلاتی که بدهی ایجاد می کند گزینه های پیش روی ما را محدود می کند و به عنوان مثال، ما باید بین تامین مالی ارتش و مبارزه با تورم یکی را انتخاب کنیم. انتخاب های مشابهی نیز پیش روی شرکت های آمریکایی و افرادی که بیش از حد بدهکار هستند میباشد و در دنیای واقعی، این مبادلات ممکن است مانند مثال ذکر شده واضح نباشد، اما مشکلات مشابه همچنان وجود دارد.
بازار اوراق قرضه شاخص کلیدی سلامت اقتصادی است و در حال حاضر این بازار شاهد خوش بینی است. اوراق قرضه بلندمدت به گونه ای قیمت گذاری می شوند که گویی تورم در نهایت فروکش خواهد کرد و این نشان می دهد که سرمایه گذاران معتقدند اختلالات فعلی (مانند همه گیری کرونا و جنگ پوتین) گذرا هستند و این خوش بینی به این باور اشاره می کند که عصر طلایی تورم 2 درصدی در نهایت باز خواهد گشت.
جادوگران امور مالی جادوگران شهر اوز نیستند، آنها مسئول وضعیت مالی فعلی ما بوده و باید پاسخگو باشند. ما نمی توانیم به لگد زدن به بدهی ها ادامه دهیم و زمان آن فرا رسیده است که این جادوگران را مسئول دانسته و کاری کنیم که آشفتگی هایی را که ایجاد کردهاند را برطرف کنند.
نشانه هایی وجود دارد که پایان نئولیبرالیسم می تواند تورمزا باشد. جریان جهانی کربن زدایی و افزایش عرضه پول هر دو نیروی تورمی هستند و ما در حال حاضر در جریان آزمایش 50 ساله با پول کاغذی هستیم که پشتوانه محکمی ندارد. در حالی که نتیجه این آزمایش هنوز قطعی نیست، ولی سابقهای که از گذشته نیروهای تورمی وجود دارد میتوان دریافت که منجر به بیثباتی اقتصادی خواهند شد.
من معتقدم که “پیشبینیهای” خوب ارائه شده در بازار اوراق قرضه صرفاً موردی از گیج کردن سرمایهگذاران با نمای بازار گاوی است.
امیدوارم که در چرخه اعتباری در یک نقطه اوج بلندمدت قرار نگیریم و شهرت بازار اوراق قرضه برای سرمایهگذاران هوشمند نمونهای از فرضیههایی نباشد که باید کنار گذاشته شوند.
آینده بدهیها بر سر دوراهی قرار دارد و یک راه منجر به ناامیدی مطلق شده، در حالی که راه دیگر به نابود کامل می انجامد. بیایید امیدوار باشیم که پاول راه درست را انتخاب کند!
به گفته رئیس فدرال رزرو ایالات متحده “جروم پاول” سازمان وی در موقعیتی قوی برای مقابله با هر طوفان اقتصادی احتمالی پیش رو میباشد. پاول در سخنرانی خود در سمپوزیوم سالانه بانکهای مرکزی “جکسون هول” گفت که فدرال رزرو قدرت «قابل توجهی» برای مبارزه با هر گونه رکود اقتصادی دارد و آماده استفاده از آن است. منبع: فوربس
جهانیسازی که تحت نئولیبرالیسم رخ داده، پیامدهای منفی بسیاری بهویژه برای کارگران کشورهای ثروتمند داشته است. این کارگران شاهد رکود یا حتی کاهش دستمزدهای خود بودهاند، در حالی که هزینههای زندگی همچنان در حال افزایش است. این امر منجر به افزایش نابرابری اقتصادی و ناآرامی اجتماعی در بسیاری از نقاط جهان شده است.
از آنجایی که کنترل نئولیبرالیسم بر اقتصاد جهانی شروع به سست شدن کرده است، احتمالاً شاهد تغییرات عمدهای در روند “جهانیشدن” خواهیم بود و این امر پیامدهای عمیقی برای سرمایه گذاران خواهد داشت، زیرا بازارها محلیتر شده و اقدامات حمایتی دولتی نیز افزایش می یابند، مثلا” ممنوعیت اخیر اعمال شده توسط رئیس جمهور ایالات متحده “جو بایدن” در مورد تراشهها تنها نمونهای از این اقدامات است.
واقعیتهای جدید جهانیشدن برای بزرگترین ذینفعان آن چالش برانگیز بوده و به دلایل متعددی چین موتوری برای رشد اقتصاد نخواهد بود و هم اکنون چین تبدیل به دژی در مقابل جهان غرب شده است و در این بین شرکتهای آمریکایی که بیشتر ارزش بازار شاخص S&P 500 را دارند، دیگر نمیتوانند تورم دستمزد خود را به جهان صادر کنند.
در زنجیره تامین نیز کارایی جای خود را به امنیت خواهد داد و هزینههای ورودی به دلیل کمبود کالاهای ارزان قیمت، افزایش یافته و حاشیه سود کمتر خواهد شد.
برخی از تحلیلگران بازار هشدار می دهند که قیمت بالای شاخص S&P 500 می تواند به دلیل احساس امنیت کاذب در میان سرمایه گذاران باشد، که خطرات جهانیزدایی و جنگ سرد با چین را دستکم میگیرند، که ممکن است منجر به سقوط بازارهای مالی در آینده شود.
در دنیایی که همیشه در حال تغییر است، مهم است که همه چیز را زیر سوال برده و برای سازگاری با شرایط جدید انعطاف پذیر باشیم، چون ممکن است که بادهای موافق شکوفایی اقتصاد به باد مخالف تبدیل شوند، بنابراین داشتن سبدی متنوع با ترکیبی از سرمایهگذاری های کوتاهمدت و بلندمدت مهم است.
همچنین ممکن است تورم تبدیل به یک موضوع بلند مدت شود، بنابراین حفظ سطح بالایی از نقدینگی مهم است تا بتوانیم از فرصتهایی که به مرور زمان به وجود میآیند، استفاده کنیم.
در این روزگار جدید، سرمایه گذاران بازار سهام باید ذهنیت نویی داشته باشند، زیرا در نهایت جهانیزدایی و تورم حاشیه سود آنها را کاهش داده، شرکتهایی با بدهی بالا متضرر شده و کارشناسان ورشکستگی ثروتمند خواهند شد.
آیا به دنبال سرمایهگذاری در تجارتی هستید؟ فرصتهای زیادی برای کسانی که رویکرد تجاری دارند وجود دارد. تجارتهای مولد پول نقد، تولیدکنندگان کوچک و شرکتهای خدماتی همگی گزینههای خوبی بوده و همچنین مشاغلی که مشمول تورم یا افزایش دستمزد نمیشوند از جذابیت خاصی برخوردار میباشند. مدلهای کسب و کار وابسته به کشورهای دوست و مطمئن Friend-shoring و کسب و کارهای حق امتیازی Royalty نیز ارزش بررسی دارند.
این پست پیشگویی نیست و هیچ کس از آینده خبر ندارد بلکه به سادگی یک ساختار فلسفی را شرح می دهد که با استفاده از تاریخ به عنوان راهنمای مسیر آینده دوران تورم، سرمایهگذاری در دهه آینده را در چارچوب درستی قرار می دهد، که این مسیر آینده برای شاخصهای بورس، شرکتهای چند ملیتی، بازار اوراق قرضه بلندمدت و بازار املاک و مستغلات کاهشی خواهد بود.
اما به یاد داشته باشید، که مسیرتان ناهموار خواهند بود. برای مثال، بعید نیست که بازار سهام در ماههای آینده به نقطهای صعود کند که کارشناسان خواستار پایان بازار خرسی شوند و حتی ممکن است به نظر برسد که تورم در نهایت در یک سال یا بیشتر شکست خورده است.
تورم ممکن است در یکی دو سال آینده تحت کنترل باشد، اما فریب آن را نخورید – زیرا در بلندمدت به افزایش خود ادامه خواهد داد. بازار سهام ممکن است در اینجا و آنجا صعودهایی داشته باشد، اما در مجموع به روند نزولی خود ادامه خواهد داد، بازار اوراق قرضه و قیمت املاک و مستغلات نیز این مسیر را طی خواهند کرد و لازم است هنگام سرمایهگذاری در دهه آینده این موارد را در نظر داشته باشید.
من فکر می کنم که این توصیه درست است “اگر می توانید یک تجارت با کیفیت را با قیمت مناسبی بخرید، سرمایه گذاری خوبی است، ولی در غیر این صورت بهتر است هیچ کاری انجام ندهید و به توصیههای پیشکسوتان گوش فرا دهید که به سرمایهگذاران میگویند: تا زمانی که صبور باشند موفق خواهید شد.”
سلب مسئولیت: این مقاله فقط برای اهداف اطلاعاتی ارائه شده است و توصیه نمی شود به عنوان مشاوره حقوقی، مالیاتی، سرمایه گذاری، مالی یا سایر موارد مورد استفاده قرار گیرد.